زندگی شیرین

لطفا با لبخند وارد شوید

زندگی شیرین

لطفا با لبخند وارد شوید

بچه درد سرساز

یه روز توتاکسی یه خانومه بابچه چهار،پنج سالش جلو نشسته بودن که یهوبچه به مامانش گفت:مامان یادته اون روز خونه دایی ایناگوزیدی! مامانه بیچاره سرخ شد؛سریع گفت:آقا خیلی ممنون ماپیاده میشیم.هنوز تاکسی وسط خیابون بودکه خانومه دروباز کرد ویه موتوری هم زد درماشینو سرویس کرد.راننده پیاده شد زد توسرخودش وداد زد:خانم گوزیدی،که گوزیدی.منم میگوزم.این آقام میگوزه.همه میگوزن.ولی توکه ریدی تودر!!!