ﺩﯾﺸﺐ ﺳﺎﻋﺖ 3 ﺷﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩُﻡ ﺩﯾﺪُﻡ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠُﻢ ﺯﻧﮓ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻩ ﻧﮕﺎﻩ
ﮐﺮﺩُﻡ ﺩﯾﺪُﻡ ﺟﻮﺍﺩﻩ . ﻇﺮﯾﻒ !
ﻣﻮ : ﺑﻪ ﺟﻮﺍﺩ ﺗﻮﻧﯽ؟؟ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ؟ ﮊﻧﻮ ﺧﻮﺵ ﻣﯿﮕﺬﺭﻩ؟؟ﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﮐﺎﺗﺮﯾﻦ
ﺑﺮﺳﻮﻥ . ﺩﻟُﻢ ﺑﺮﺍﺵ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ !!
ﺟﻮﺍﺩ : ﺳﻼﻡ "ﻋﺒﺪﻭﻝ " ﺍﻻﻥ ﻭﺳﻂ ﻣﺬﺍﮐﺮﺍﺗُﻢ ! ﺍﯾﻨﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻥ ﯾﻪ ﺑﻨﺪ
ﺍﺿﺎﻑ ﮐﻨﻦ ﺑﻪ ﺗﻮﺍﻓﻖ ! ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻥ ﺳﺎﻟﯽ ﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺑﯿﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﺑﻮﺩﺍﻥ
ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﮐﻨﻦ !! ﺗﺎﺯﻩ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻥ ﺗﻮ ﺷﻂ ﻫﻢ ﺷﻨﺎ ﮐﻨﻦ !! ﻓﻼﻓﻠﻮ ﻣﺎﻫﯽ
ﺻﺒﻮﺭﻡ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻥ ﺑﺨﻮﺭﻥ !! ﺗﺎﺯﻩ ﺣﻖ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻋﯿﻨﮏ ﺭﯾﺒﻨﻢ ﻣﯽ
ﺧﻮﺍﻥ !! ﭼﻪ ﮐﻨُﻢ؟؟
ﻣﻮ : ﺟﻮﺍﺩ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﮐﻮﻟﺖ ﮐﻮﮐﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺎ ﺭﻭ ﺑﺪﯼ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﺎﺳﭙﻮﺭﺕ
ﻭ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﺁﺑﻮﺩﺍﻧﯿﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻥ !! ﺣﺎﻻ ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺷﻂ ﻭ ﻓﻼﻓﻞ
ﻭ ﻣﺎﻫﯽ ﺻﺒﻮﺭ ﯾﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﻫﺴﺖ ﺳﺎﻟﯽ ﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺍﺷﮑﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﻩ !!
ﺍﻣﺎ ﻋﯿﻨﮏ ﺭﯾﺒﻦ !! ﻧﻪ ﮐﻮﮐﺎ ﺍﺻﻦ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﺍﺭﻩ! ﺍﯼ ﺣﻖ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭﯾﺶ ﺑﺮﺍ ﺑﭽﺎ
ﺁﺑﻮﺩﺍﻧﻪ !!! ﺍﺻﻦ ﻗﺎﺑﻞ ﻣﺬﺍﮐﺮﻩ ﻧﯿﺲ!
ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﺧﺒﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ :
"ﺁﺑﻮﺩﺍﻥ ﻭ ﺣﻮﻣﻪ ﺣﻖ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﺸﺮﻭﻁ ﺍﺯ ﻓﻼﻓﻞ ﻭ ﻣﺎﻫﯽ ﺻﺒﻮﺭ ﻭ
ﺷﻨﺎ ﺩﺭ ﺷﻂ ﺁﺑﻮﺩﺍﻥ ﺗﻮﺳﻂ ﮔﺮﻭﻩ 1+5 ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺳﻤﯿﺖ ﺷﻨﺎﺧﺖ "
ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﺩﯾﺮﯾﻨﻪ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﺤﻘﻖ
ﺷﺪ !!
....
"ﻋﺒﺪﻭﻝ
دلم که می گیرد ٬ آرام خودم را در آغوش می گیرم ...
خـــودم به تنهـــایی ٬ دست نوازشی بر ســــرم می کشم ...
لبخند می زنم و آهستـــه می گویم :
" گریه نکن عــــزیـــزم ... من هسـتم ... خودم به تنهــایی ، هـــوای نداشته ات را دارم !
از صدای گذر آب چنان میفهمم،تند تر از آب روان،عمرمان میگذرد...
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست...
آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست...
ن با خودم بودم ایمی/ناراحت نشو عزیزم
گرگـ ها هرگز گریه نمی کنن. اما گاهی چنان دلتنگ میشن کـ بر فراز بلندترین قله کوه دردنــــــــــــــــــــــــــــاکـترن زوزه ها رو می کشن.
سلام.
داداشت خیلی خوش شانسو خوشبخته.من سه ملیون پول ندارم.من حتی یه ملیونم ندارم.حتما سی دیا کنکور اسان است رو داره
همچنین ایمی /
همـچـون ساعـت شنی شــده ام
کــه نـفــس هـای آخـرش را مـیـزنـد
و الـتـمـاس مـیـکــنــد
یـکـی پـیـدا شـود و بـرش گــردانـد
مــن هــم …
نه …! !
لـطــفـا بـرم نـگــردانـیـد ! ! !
بــگـذاریــد تــمام شــوم …
شب را دوستـــ ــ ـ دارم …!
چرا که در تاریکـــ ـی ..
چهره ها مشخــــــ ـص نیست !!
و هر لحظــــــــ ـه ..
این امیـــــ ـد ..
در درونــــــ ــم ریشه می زند …
که آمده ای ..
ولی من ندیده ام!.
بلانسبت ما
اونکه بللللللللللللللللللللللللللللله
مــیگـَن وآســـهـ آدمـی کــهـ دلش بـــراتـــــ
تـــنگـــ نمیشـــهـ... نگــ ــو دلتنگـــَم !
چـــون تمـــومــهـ احــساساتــتـــو با جمــله هایــی
مـــثـــهـ
"مـــمنــون" یــا "نـــظــره لطفتــهـ جــوابـــ میــده...
شـــآیــَد بــایـد خــیلی وَقــتـــا بیصـــدا دلتنگـــ بـــود،
وآســــهـ خـــیلــــــــــی ـهــــــــــــا...
سلام.چیکار کنم خو.این خرماهه بدجور ادمو میذاره تو رودربایستی.راستی چه خبر از در خوندن داداشت؟/
سلام.واقعا؟؟؟؟کی مردی اخه تو؟پس چرا نگفتی بیام واس فاتحه خونی حداقل خرمایی ازت بهم برسه؟؟
یعنی اگه من بمیرم کل دغده تو میشه خرما خوردن؟یعنی درگیر این حس انسان دوستیتم
دلــم نه عشق میخواهد
نه دروغ های قشنگ
نه ادعاهای بزرگ
نه بزرگ های پر ادعــــــا
دلم یک فنجان قهوه ِ داغ میخواهد
و
یک دوست
که بشود با او حرف زد و بعد پشیــــــــمان نشد ..
آقایون خانما یکی یه قهوه برا این بگیره بره باش دوست شه تا کچلم نکرده
دلم یک اتفاق, نه!
یک معجزه میخواهد...
که سرم را به شانه تو برساند تا...ببارم همه این سالها را,
گذشته هایی که حالمان را گرفته است
آینده ای که حالی برای رسیدنش نداریم
و حال هم ,حالمان را به هم میزند
چه زندگی شیرینی!!!
سلام................ اپم ..............
تچکر میکنم دوست خوبم..............
سلام.بهههههههههله.خودتو بگو
سلام.اره؟؟؟حالا که اینجوره خودهم حسودیت شد.اره نامحرمه
آه ...تو قلب مرا شکستی...
سلام
.قشنگ بود.مرسی ایول.ناراحت شدم از حرفت راستی...
چقد بی مزه و لوسی.و بیجنبه.حسودکه نیستی منظور میگیری.ازم کوچیک تره
ولی من جدی نگفتم...فقط شوخی بود؛ازاونا که آدم مرض داره اذیت کنه
ایمی عزیزم.......من همینجور یه نظری کپی میکنم........
ایــن روزهـــا همــه بــه مــن
دلـتــنـــگــی
هــدیــه مـی دهنــد
لطفـــا آتــش بــس اعــلام کــنید!
بــه خـــدا
تمــــامـ شــد
دلـــــــــــم...!,,
ایمان جان نمیدونم چی بگم.........
جالب بود
midoonestom khoshet mia volek
چی شده مگه ایمان...........
آنچه که هستی هدیه خداوند به توست
و آنچه که می شوی ،
هدیه تو به خداوند. پس بی نظیر باش..
کسی که در زندگی چرایی داشته باشد با هر چگونه ای خواهد ساخت . . .
سلام.بابا اعتماد بنفس حالا کیی گفت میخواستم تعریفت بدم؟براچی میپرسی
؟//
کل دنیا را هم که داشته باشی...
باز هم دلت می خواد...
بعضی وقت ها... فقط بعضی وقت ها...
برای یک لحظه هم که شده...
همه ی دنیای یک نفر باشی...!
چشمهــــایم را می بندم...
نقــــابت را بردار....
بگذار صورتت هوایـــی بخورد!!
دمش گرم.....
باران را می گویم....
به شانه ام زد وگفت:
خسته شدی رفیق .....
امروز تو استراحت کن من به جایت می بارم..
پوف
خو حالا آورین که یادت نرفته مارو
گـــاهی بـاید به دور خـود یکــ دیــوار تنهــــایی کشید
نـه بـرای اینکـه دیگـــرانــ را از خـودتــ دور کنی
بلکـه بـــرای اینکه ببینی
بــرای ـ چه کســـانی اهمیتــ داری....... کــه اینــ دیوار را بشکنند
اختـــراع تلفــن بزرگتریـــن خیانـــت بـه بشریـــت بود
خداحـــآفظی بایــد رو در رو باشـــد
گـــآهی اوقــات ""اشکـــ ــهـا""آدم ـها را بیــدار می کنــند
اِ بت خبر ندادم؟!!!
شرمنده مث اینکه یادم رفته بود
حالا برگشتی یا نه ؟
بازم بهم سریزن مرسی :))
برا اینکه شخصیت یه دختر رو پایین اوردی..........
مد جدیده که بچه ها اسمشونو نمیذارن؟
ایمان الان میام خفت میکنم........چرا داستانو عوض کردی؟؟؟این خاطره یه پسر بوده........
ای خدا فرار
سلام.پست مزخری بود.از تو بعیده!!!تو که عقده ای نبودی/اخه هر کی اینجور میگه عقده ای دختر ندید.بعدشم وقتی شمارشو داشته مگه مرض داشته بخواد تورش کنه.از اون حرفا بود این پستت...
پ چرا نرفتی؟؟گفتی اخرین پستته سری قبل خو...مردمو خواستی بذاری تو رودربایستی؟؟
مرسی.خعلی دعاهات قشنگ بود.خیلی خوشحال شدم از حرفات.ان شالله.خدابخوا و بشه
حالا به کدوم قسمت کامنتت توجه کنم؟فوشاش یا تشکراش؟